ترجمه مقاله

سحط

لغت‌نامه دهخدا

سحط. [ س َ ] (ع مص ) گلو بریدن بشتاب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): سحطه و شحطه ؛ ای ذبحه او خنقه . (نشوء اللغة ص 20). || گلو گرفتن طعام کسی را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || آمیختن آب را در شراب . (منتهی الارب ). آمیختن شراب را به آب . (اقرب الموارد). || رها کردن بزغاله را با مادر آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله