ترجمه مقاله

سخاب

لغت‌نامه دهخدا

سخاب . [ س ِ ] (ع اِ) گردن بند بی جواهر که ازمیخک و مانند آن سازند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گردن بند از مشک و پوست خرما و جز آن . (مهذب الاسماء). رجوع به الجماهر بیرونی ص 39 شود. || رشته ای که در آن مهره ها کشیده در گردن کودکان و دختران اندازند. ج ، سُخُب . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله