ترجمه مقاله

سدم

لغت‌نامه دهخدا

سدم . [ س َ دَ / دِ ] (ع ص ) گشن غالب شهوت تیز شده در گشنی ، یا گشن که او را در میان شتران گذارند، پس آن بانگ کند در میان آنها و شترمادگان آزمند فحل شوند، آن گشن را از میان آنها برآرند و این از جهت برداشتن نسل اوست ، یا گشن بسته دهن یا بازداشته شده از گشنی بهر وجه که باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ماء سَدَم ؛ آب ریزان . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله