ترجمه مقاله

سده

لغت‌نامه دهخدا

سده . [ س ُدْ دَ / دِ ] (از ع ، اِ) درگاه . (ربنجنی ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (مهذب الاسماء). در خانه و درگاه و ساحت خانه . (آنندراج ) (منتهی الارب ). پیشگاه . (نصاب ). آستانه . آستان . عتبه . کریاس :
باد بر سده ٔ تو هم نرسد
باد فکرت نه باد خاک پریش .

انوری .


|| جایی که بعد از بند کردن طاق بصورت سائبان باقی باشد و سائبان . (منتهی الارب ) : آسمان شکل سده ٔ رفیع او را دعا گفت . (سندبادنامه ص 12). || گرفتگی بینی . (مهذب الاسماء). بیماریی است که به بینی استوار شود و صاحب آن نفس نتواند زد. (منتهی الارب ). گرفتگی خیشوم و آن چیزی است که حبس میشود نفس در داخل و مانع نفوذ شی ٔ از حلق به بینی و از بینی بحلق میشود. (بحر الجواهر). || منعی که در مجرای غذا واقع شود تا فضول عبور نتواند کرد. (ناظم الاطباء) : و گاه باشد که علت [ علت بول خون و شکافتن رگی در گرده ] سده باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). سبب نقصان فعل قوّت دافعه دو جزو است ، یکی آنکه رطوبتی رقیق و غریب است که بر وی غالب شود...دوم آنکه در منفذ بیرون آمدن سودا سده تولد کند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
سائلان را ز نعمت جودش
در جگر سُدّه ٔ گران بستند.

خاقانی .


سده و دیدان و استسقا و سل
کسر و ذات الصدر و لدغ و درد دل .

مولوی (مثنوی چ خاور ص 307).



سده چون شد آب ناید در جگر
گر خورد دریا رود جای دگر.

مولوی (مثنوی چ خاور ص 184).


ترجمه مقاله