ترجمه مقاله

سرآب سیاه

لغت‌نامه دهخدا

سرآب سیاه . [ س َ ] (اِخ ) نام محل و رودخانه ای است بملک پارس و جای سکونت طایفه ای است از الوار که طایفه ٔرستم گویند و آب این رود و رود فهلیان و چند رود دیگر در خاک بهبهان به رود کردستان داخل شده و از هندیان گذشته بدریای عمان منتهی میگردد. (انجمن آرای ناصری ). از ناحیه ٔ ممسنی نزدیک دوانست . (فارسنامه ٔ ناصری ). از آنها که آبش شیرین و گواراست از چشمه ٔ سرآب سیاه ناحیه ٔ رستم ممسنی برخیزد. (فارسنامه ٔ ناصری ).
ترجمه مقاله