ترجمه مقاله

سرآب

لغت‌نامه دهخدا

سرآب . [ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند واقع در 4 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. هوای آنجا گرم است و دارای 20 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین می شود و محصول آنجا غلات است . شغل اهالی زراعت . راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ترجمه مقاله