ترجمه مقاله

سرآسیاب

لغت‌نامه دهخدا

سرآسیاب . [ س َ ] (اِ مرکب ) آسیاکده . مرحی . مطحن . آسکده . و موضعی است که آسیای آبی (و مطلق آسیا) در آن بنا کرده اند. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله