ترجمه مقاله

سراج القطرب

لغت‌نامه دهخدا

سراج القطرب .[ س ِ جُل ْ ق ُ رُ ] (ع اِ مرکب ) هر گیاهی که در شب درخشد به این اسم نامند. و قطرب اسمی است شامل کرم شب تاب و شامل حیوانی بقدر مگس که بر روی آب همیشه حرکت کند. و سراج القطرب شامل اوافلینوس و بخلیه است و اخیر به لغت مغربی نباتی است کثیرالوجود در میان کتان ،گلش سرخ و بیخش بقدر گردکان و مأکول بعض مردم است .و اوافلینوس مذکور شد و مؤلف مالایسع گوید از مطلق این اسم مراد یبروح الصنم است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). نباتی است . (مفاتیح العلوم ). مشتق از دو چیز است : یکی سراج و آن چراغ است ، دوم قطرب و آن جانوری است که آن را طینوس گویند و در شب روشن است و چون این گیاه به شب روشن است مادامی که تر است پس مشابهت به سراج وقطرب هر دو که در شب روشن اند دارد و گویند که قطرب این گیاه را دوست دارد و در شبها طلب کند. (الفاظ الادویه ). نباتی است مانند زوفا. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). گیاهی است که تر و تازه ٔ آن به شب چون چراغ میدرخشد.(منتهی الارب ). یبروح الوقاد. شجرةالصنم . شجرة سلیمان بن داود. مردم گیاه . مهرگیاه . (یادداشت مؤلف ) : او یتخذ فتیلة من سراج القطرب او نسج العنکبوت . (کتاب ثالث از قانون ابوعلی چ تهران ). رجوع به ضریر انطاکی ص 192 و اختیارات بدیعی و ترجمه ٔ صیدنه شود.
ترجمه مقاله