سرای غرور
لغتنامه دهخدا
سرای غرور. [ س َ ی ِ غ ُ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا :
ای کهن گشته در سرای غرور
خورده بسیار سالیان و شهور.
قصر تو زین سخن همی خندد
بر تو ای فتنه بر سرای غرور.
مثلت هست در سرای غرور
همچنان یخ فروش نیشابور.
ای کهن گشته در سرای غرور
خورده بسیار سالیان و شهور.
ناصرخسرو.
قصر تو زین سخن همی خندد
بر تو ای فتنه بر سرای غرور.
ناصرخسرو.
مثلت هست در سرای غرور
همچنان یخ فروش نیشابور.
سنائی .