ترجمه مقاله

سرای

لغت‌نامه دهخدا

سرای . [ س َ ] (اِخ ) نام شهری است بزرگ و حسن خیز در جانب شمال دارالملک تاتار. (برهان ). نام شهری است از ترکستان و آن را سرای باتوخان گفتندی زیرا که باتوخان بن جوجی خان بانی آن بوده و از آن جا تا دربند سه چهار مرحله است . (آنندراج ). شهر سرای در کنار شط ولگا و شمال بحر خزر. (تاریخ مغول ص 160) : از خوارزم بیرون آمد و تا فلان موضع از راه سرای رفت . (تاریخ بخارا). باتو در مخیم خویش که در حدود ایتیل داشت مقام فرمود و شهری بنا نهاد که آن را سرای میخوانند. (جهانگشای جوینی ج 1 ص 222).
غرقه کنم به قلزم ایتل وجود خویش
گر بشنوم دهند به شهر سرای قرض .

عبید زاکانی .


ترجمه مقاله