ترجمه مقاله

سرا

لغت‌نامه دهخدا

سرا. [ س َ ] (نف مرخم ) سرای . سراینده :
نشاندند مطرب بهر برزنی
اغانی سرایی و بربطزنی .

نظامی .


ستایش سرایان نه یار تواَند
نکوهش کنان دوستدار تواَند.

سعدی .


رجوع به سرای شود.
ترجمه مقاله