ترجمه مقاله

سربتو

لغت‌نامه دهخدا

سربتو. [ س َ ب ِ ] (ص مرکب ) مرکب است از «سر» و «بای » صله و لفظ «تو» به واو معروف که در اصل بمعنی در میان است ، چنانکه گویند فلانی در توی خانه نشسته است ؛ ای در میان خانه . پس سربتو بمعنی سر بخود کشیده و در فکر فروشده باشد. (آنندراج ). || آنکه همه ٔ مکنونات خاطر خویش ازهمه کس پنهان دارد. (یادداشت مؤلف ). آنکه ضمیر خودرا هیچگاه به هیچکس آشکارا نکند. (یادداشت مؤلف ). || بمجاز بمعنی محیل و مکار. (آنندراج ).
ترجمه مقاله