سرخه
لغتنامه دهخدا
سرخه . [ س ُ خ َ ] (اِخ ) نام پسر افراسیاب است که فرامرز او را زنده گرفت و رستم به کین سیاوش بکشت . (برهان ) (انجمن آرا) (جهانگیری ) :
ز کندآوران سرخه را پیش خواند
ز رستم فراوان سخنها براند.
تا افراسیاب بشکست و سرخه کشته شد. (مجمل التواریخ و القصص ص 46).
ز کندآوران سرخه را پیش خواند
ز رستم فراوان سخنها براند.
فردوسی .
تا افراسیاب بشکست و سرخه کشته شد. (مجمل التواریخ و القصص ص 46).