ترجمه مقاله

سرسور

لغت‌نامه دهخدا

سرسور. [ س ُ ] (ع ص ) دانای بزرگ بسیار درآینده در امور. || هو سرسور مال ؛ او نیکو سیاست کننده ٔشتران است . || (اِ) پیکان دوک . || دوست و یار خالص . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله