ترجمه مقاله

سروستان

لغت‌نامه دهخدا

سروستان . [ س َرْ وِ ] (اِخ ) پهلوی «سرویستان » . و بدانجاآثار قصری از عهد ساسانی است . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نام قصبه ای است در ملک فارس . (برهان ). نام دهی است به فارس قصبه مانند در میان شیراز و شهر فسا که قریب هفتصد خانه در آن است . (آنندراج ). قصور ساسانی در شش کیلومتری دهکده ٔ جدید سروستان امروزی واقعاست . (جغرافیای غرب ایران ص 351). درازی آن از بکت تا نظرآباد هفت فرسخ ، پهنای آن از ترنک تا قریه ٔ شورجه سه فرسخ و نیم . محدود است از جانب مشرق به بلوک فسا و از طرف شمال به بلوک فسا و از طرف شمال به بلوک کربال و حومه ٔ شیراز و از سمت مغرب به بلوک کوار و از جانب جنوب به بلوک خفر. (فارسنامه ٔ ناصری ). رجوع به فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 139 و 140 و ایران باستان ص 1616، 1617 و جغرافیای غرب ایران ص 117، 118، 182،229، 251 و نزهةالقلوب ص 107، 124، 187، 240 شود.
ترجمه مقاله