سرپاکلغتنامه دهخداسرپاک . [ س َ ] (اِ مرکب ) سردار ضابط و صاحب سیاست . (جهانگیری ) : دین حق را نه چون تو یک سرتیرملک شه را نه چون تو یک سرپاک .ابوالفرج رونی (از آنندراج ).