ترجمه مقاله

سرکب

لغت‌نامه دهخدا

سرکب . [ س َ ک َ ] (اِخ ) مطرب و سازنده ای بود که در عهد خود نظیر نداشت . (برهان ). نام مطرب و استاد بی نظیر. (آنندراج ) (رشیدی ) :
شاعرانت چو رودکی و شهید
مطربانت چو سرکش و سرکب .

فرخی .


رجوع به سرکش شود.
ترجمه مقاله