سرکیسه گشادن
لغتنامه دهخدا
سرکیسه گشادن . [ س َ رِ س َ / س ِ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) بخشش کردن :
چون خصم سرکیسه ٔ رشوت بگشاید
در وقت شما بند شریعت بگشایید.
بهر جا که رایت برآرد بلند
سرکیسه را برگشاید ز بند.
رجوع به سرکیسه سست کردن شود.
چون خصم سرکیسه ٔ رشوت بگشاید
در وقت شما بند شریعت بگشایید.
ناصرخسرو.
بهر جا که رایت برآرد بلند
سرکیسه را برگشاید ز بند.
نظامی .
رجوع به سرکیسه سست کردن شود.