سرگرای
لغتنامه دهخدا
سرگرای . [ س َ گ َ / گ ِ ] (نف مرکب ) آنکه سرش بگردد. (آنندراج ). || مجازاً سرکوب کننده . نابودکننده . آنچه قصد کوفتن یا انداختن سر کند :
چو من گرزه ٔ سرگرای آورم
سرانشان همه زیر پای آورم .
رجوع به گرای شود.
چو من گرزه ٔ سرگرای آورم
سرانشان همه زیر پای آورم .
فردوسی .
رجوع به گرای شود.