ترجمه مقاله

سست ریش

لغت‌نامه دهخدا

سست ریش . [ س ُ ] (ص مرکب ) احمق . (غیاث اللغات ). کنایه از احمق و بی عقل . (آنندراج ) :
سخت درمانده امیر سست ریش
چون نه پس بیند نه پیش از احمقیش .

مولوی .


که چه میگوید عجب این سست ریش
یا کسی داده است بنگ بیهشیش .

مولوی .


ترجمه مقاله