ترجمه مقاله

سطخر

لغت‌نامه دهخدا

سطخر. [ س ِ طَ ] (اِخ ) ستخر. استخر. اسطخر. اصطخر. صطخر. صطرخ :
که بر آستان بوسی بارگاه
ز تخت سطخر آمدم نزد شاه .

نظامی .


رجوع به هریک از کلمات فوق شود.
ترجمه مقاله