ترجمه مقاله

سطیح

لغت‌نامه دهخدا

سطیح . [ س َ ] (ع ص ) کشته ٔ درازافتاده و ستان خفته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آنکه در برخاستن بطی ٔ بود از جهت ضعف و برجاماندگی . || (اِ) توشه دان که از چرم ساخته باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بامداد. (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله