سعاد
لغتنامه دهخدا
سعاد. [ س ُ ] (اِخ ) زن محبوبه که در عرب بوده است . (غیاث ) (آنندراج ). نام معشوقه ای در عرب :
پیام دوست شنیدن سعادت است و سلامت
من المبلغ عنی الی سعاد سلامی .
بانت سعاد فقلبی الیوم متبول
متیم اثرها لم یفد مکبول .
پیام دوست شنیدن سعادت است و سلامت
من المبلغ عنی الی سعاد سلامی .
حافظ.
بانت سعاد فقلبی الیوم متبول
متیم اثرها لم یفد مکبول .
کعب بن زهیر (از عقدالفرید ج 6 ص 139).