ترجمه مقاله

سعدالدین

لغت‌نامه دهخدا

سعدالدین . [ س َ دُدْ دی ] (اِخ ) مسعود نوکی . عوفی او را به لقب مختار. مختارالشعراء یاد کرده است از مداحان سلطان غزنوی است . او راست :
دوش بوقت سحر جان تو هم جان تو
کز غم تو خون فشاند دیده ٔ هجران تو
جمع بد احوال من چونکه بدیدم رخت
کرد پریشان مرا زلف پریشان تو
تا دل مسکین من مسکن مهر تو شد
چشمه ٔ چشمم گشاد چاه زنخدان تو.

(از لباب الالباب ج 2 ص 291 تا ص 295).


ترجمه مقاله