ترجمه مقاله

سعدان

لغت‌نامه دهخدا

سعدان . [س َ ] (ع اِ) نام گیاهی است و آن نیکوتر علف شتر است و سعدان را خاری باشد و بدان پستان را تشبیه کنند. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) :
که داند قدر سنبل تا نبیند
برسته همبرش سعدان و کنگر.

ناصرخسرو.


و رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن شود.
- مرعی ولا کالسعدان ؛ در حق شخصی گویند که به کمتر چیزی قناعت کند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
ترجمه مقاله