سعد
لغتنامه دهخدا
سعد. [ س َ ] (اِخ ) میرعلیشیر آرد مولانا سعد طبعی خوب متصرف دارد وخیال انگیز است مثل کمال و این مطلع زیبا از اوست :
برگ گل نیست که افتاده بطرف چمنست
پنبه ٔ داغ دل بلبل خونین کفن است .
برگ گل نیست که افتاده بطرف چمنست
پنبه ٔ داغ دل بلبل خونین کفن است .
(مجالس النفایس ص 259).