ترجمه مقاله

سعفه

لغت‌نامه دهخدا

سعفه . [ س َ ف َ ] (ع اِ) دَمِش سر. (دستوراللغة). ریش سر. (مهذب الاسماء). شیرینه . (دهار)... قرحه باشد که بر سر پیدا شود و در ابتدا بثورات متفرقه باشند و متقرح شوند بعد خشک ریشه شوند. بهندی گنجه گویند. (غیاث ) (آنندراج ). شیرینه که بر سر و روی کودک برآید و بیمارئی است که موی بریزاند. (منتهی الارب ).علامت وی آن است که اندر بن مژگان چون سبوس پدید آیدو باشد که ریش گردد و ریم کند و باشد که مژگان بریزد باشد که لون او اغبر باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله