ترجمه مقاله

سعود

لغت‌نامه دهخدا

سعود. [ س ُ ] (ع مص ) همایون شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). || (اِخ ) منزل بیست و چهارم از منازل قمر و آن سه ستاره است خورد و بر دنبال جدی . (آنندراج ). ده کوکب است : سعد بلع. سعدالاخبیه . سعدالذابح . سعدالسعود. سعد ناشزه . سعدالملک .سعدالبهائم . سعدالهمام . سعدالبارع . سعد مسطر. و شش ستاره اخیر از منازل قمر نباشند. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله