سعیدلغتنامه دهخداسعید. [ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم البرتی نصرانی کاتب . مکنی به ابوالحسن به عربی شعر می گفته و دیوان او صد ورقه است . (از ابن الندیم ).