ترجمه مقاله

سفح

لغت‌نامه دهخدا

سفح . [ س َ ] (ع مص ) ریختن خون و آب و اشک . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ریزانیدن آب و جز آن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). خون ریختن . (دهار). || (اِ) دامن کوه . (دهار). روی کوه یا بن کوه . (آنندراج ). روی کوه یا بن کوه یا پائین کوه یا پستی . (منتهی الارب ). بر کوه . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله