ترجمه مقاله

سفر

لغت‌نامه دهخدا

سفر. [ س ِ ] (ع اِ) کتاب . (غیاث ) (دهار) (زمخشری ). کتاب بزرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) :
شه حسام الدین که نور انجم است
طالب آغاز سفر پنجم است .

مولوی .


رفت عیسی در هیکل کنشت و پند میداد، یهودیان عجب می ماندند و می گفتند این سفرها از کجا داند. (ترجمه دیاتسارون ص 170). || پاره ای از تورات . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
- سِفْرِ اَعداد ؛ کتاب چهارم از پنج کتاب موسی است .
- سفر پیدایش ؛کتاب موجود شدن و یا خلقت ممکنات . سفر تکوین .
- سفر تثنیه ؛ اسم کتاب پنجمین عهد عتیق است و چون شریعت موسی مجدداً در آنجا ذکر میشود بدان واسطه آن را تثنیه گفتند.
- سفر خروج ؛ اسم کتاب دوم از کتب مقدسه ای است که موسی تصنیف نموده .
- سفر داوران . رجوع به قاموس کتاب مقدس شود.
|| نامه . (غیاث ) (دهار) (مهذب الاسماء). اسفار جمع آن است . || سپیدی صبح . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سفیدی روز بعد از فرو شدن آفتاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سفیدی روز. (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله