ترجمه مقاله

سماق مکیدن

لغت‌نامه دهخدا

سماق مکیدن . [ س ُ م َ دَ ] (مص مرکب ) مکیدن سماق . (فرهنگ فارسی معین ). || وقت را ببطالت گذراندن . (از فرهنگ فارسی معین ). در تداول ، کنایه از عدم کامیابی در کاری ، چنانکه گویند: سماق می مکی و سماق نمک .
ترجمه مقاله