ترجمه مقاله

سمرود

لغت‌نامه دهخدا

سمرود. [ س ِ ] (اِ) یکی از مراتب خداشناسی است که از مؤثر پی به اثر بردن و از علت معلول را شناختن باشد؛ و به اصطلاح صوفیه تازیه نام این مرتبه جمع است . باید دانست که نزد محققین درجات مردم در معرفت ایزد تعالی بر سه گونه است : یکی آنکه گروهی از مقلدین خالق را در مخلوق پوشیده و اصلاً نبینند و آن حضرت را از مخلوق پوشیده و جدا دانند و این مرتبه را که ادنی مراتب ایزدشناسی است ویژه درونان فارسی یعنی صاف دلان بلغت فارسی فرجندشای و نشیب سار و به عربی فرق گویند و صاحب فرق را ذوالعقل نیز خوانند، دیگر اینکه بعضی از موحدین در جمیع اعیان و هستی پذیرفتگان بوجود وحدت صرف نکردند و بسایر موجودات التفات ننمایند و این پایه را که اوسط درجه ٔ معرفة اﷲ است هیربدان پارس سمرود و گردوند بکسر کاف فارسی و عربان جمع و صاحب جمع را ذوالعین خوانند. مرتبه ٔ سیم آن است که بعضی از محققین کامل ملاحظه ٔ هر دو مراتب را فرموده حق را در خلق و خلق را در حق بیند و بشهود یکی از دیگری محجوب نمایند، بلکه وجود واحد را از وجهی حق بیند و از وجهی خلق و ایشان را کثرت مانع مشاهده ٔوحدت ، و وحدت مزاحم معاینه ٔ کثرت نگردد و این رتبه را که اعلی مراتب است پارسیان ایرانیان سمرودسمرود وکروندکروند گویند و تازیان جمعالجمع خوانند و صاحبان مقام جمعالجمع را ذوالعقل و ذوالعین خوانند، پس سمرود به معنی جمعالجمع است . شیخ محمود شبستری در گلشن راز گفته است ... وقتی در منقبت گفته ام :
رسته از پایگاه سمراد است
شسته بر پیشگاه سمرود است .

(آنندراج ).


توضیح آنکه این لغت برساخته ٔ فرقه ٔ آذرکیوان است و از دساتیر آنندراج نقل شده است .
ترجمه مقاله