ترجمه مقاله

سمندر

لغت‌نامه دهخدا

سمندر. [ س َ م َ دَ ] (اِخ ) نام ولایتی است از هندوستان که چوب عود از آنجا آرند. (برهان ). شهری است بزرگ بر کران دریا، و پادشاهی دهم است . (حدود العالم ). شهری است از خزران بر کران دریا جایی بانعمت و بازارها و بازرگانان . (حدود العالم ). مردان را سپاه صد و پنجاه هزار تمام شد و با سپاه اندر تعبیه همی رفت تا به شهرستان سمندر آنکه ملک خزران نشستی و... (ترجمه ٔ تاریخ طبری ). پس منادی فرمود و سپاه برگرفت و بر در اندر شد که آنرا باب الاَّن گویند. همی رفت تا به سمندر رسید و آن شهری است از شهرهای خزر. (ترجمه ٔ تاریخ طبری ). رجوع به معجم البلدان شود.
ترجمه مقاله