ترجمه مقاله

سمندور

لغت‌نامه دهخدا

سمندور. [ س َ م َ ] (اِ) سمندر است که جانوری آتشی باشد. (برهان ). نام جانوری است که میان آتش متکون بود. بعضی گفته اند بر هیأت موشی باشد و از پوستش مردم بزرگ کلاه سازند. آورده اند که هرگاه پوستش چرکین شود در میان آتش بیندازند چرکهای آن بسوزد و پاکیزه گردد و گروهی آورده اند که بصورت مرغی بود. (جهانگیری ). رجوع به سمندر، سمندول ، سمندوک و سالامندرا شود.
ترجمه مقاله