ترجمه مقاله

سمک

لغت‌نامه دهخدا

سمک . [ س َ ] (ع مص ) بلند کردن وبلند شدن . (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بلند گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث ). || (اِ) سقف خانه . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آسمانه . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59). || قامت و بلندی از هر چیز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بلندی . (غیاث ). از بالای خانه تا زیر آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بالا. (التفهیم ) : سمک کعبه بیست وهفت ارش است . (حدود العالم ). هر خشتی یک گز و نیم بطول و همین قدر عرض و چند یک بدست سمک آن . (مجمل التواریخ و القصص ). طول مسجد نودوسه ارش بود و طول سمک ده ارش . (تاریخ طبرستان ).
ترجمه مقاله