ترجمه مقاله

سمید

لغت‌نامه دهخدا

سمید. [ س َ ] (اِ) میده ٔ سفید و به ذال معجمه افصح است . (آنندراج ). نان میده . (مهذب الاسماء). نان سپید. (دهار) : و پس نان سمید پر از ده درم سنگ فروکنند و سی درم سنگ دوغ بر این نان کنند و بنهند تا آغشته شود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به سمیذ شود.
ترجمه مقاله