ترجمه مقاله

سم دار

لغت‌نامه دهخدا

سم دار. [ س َ ] (نف مرکب ) زهردار. (آنندراج ). زهردار و سامه و هر چیز که در آن زهر بود و حیوانی که دارای زهرباشد، مانند: عقرب و مار و جز آن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله