ترجمه مقاله

سنجلاط

لغت‌نامه دهخدا

سنجلاط. [ س ِ ج ِ ] (ع اِ) نوعی از ریحان . (ناظم الاطباء).گلی خوشبوی . (اقرب الموارد). اسم یاسمین است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). پلنگ مشک . (مهذب الاسماء). فرنجمشک .
ترجمه مقاله