ترجمه مقاله

سنجه

لغت‌نامه دهخدا

سنجه . [ س َ ج َ / ج ِ ] (اِ مرکب ) (از: سنج ، سنجیدن + هَ ، پسوند نسبت و آلت ). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). سنجه . سنگی را گویند که چیزها بدان وزن کنند. (برهان ). سنگی که بر آن چیزها را در ترازو وزن کنند. (غیاث ). سنگ ترازو. (دهار). سنگی که بدان وزن کنند چون درم و مثقال و بتازی صنجه گویند. (فرهنگ رشیدی ). || پله . کفه . کپه (درترازو). (یادداشت مؤلف ). میزان . (المعرب جوالیقی ص 215). || ماشینی است برای عدل بندی . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله