ترجمه مقاله

سندروس

لغت‌نامه دهخدا

سندروس . [ س َ دَ ] (معرب ، اِ) سرو کوهی . (یادداشت مؤلف ). || نوعی از «تویا» و درورنی و گلاساژ نوعی از کاغذ بکار است . زرنیخ احمر. از یونانی «سندرش » صمغ زردی که از درختی مخصوص در آفریقا جاری شود و نیز بنوعی از معدنیات اطلاق گردد. (از حاشیه برهان قاطع چ معین ). سندر است که صمغی باشد شبیه به کاه ربا و روغن کمان را از آن پزند و فرق میان سندروس و کاه ربا این است که کاه ربا را چون در آتش نهند از آن بوی مصطکی آید و از سندروس بوی بغایت ناخوش آید. (غیاث ) (برهان ). صمغی است زرد که روغن کمان از آن گیرند. (انجمن آرای ناصری ). صمغ زرد شفافی است که از هند آرند و بعضی گفته اند که صمغ ساج است و آن چون کهربا کاه را کشد، لیکن از کهربا در عمل جذب سست تر است و در طب بکار برند. (یادداشت مؤلف ). صمغی است که برنگ زعفران زند و ابوعلی در قانون گوید: که صمغ درخت ساج است . (یادداشت مؤلف از مفردات قانون چ تهران ص 216). دزی آورده است که دو نوع است : هندی و سَبتی . (از دزی ج 1 ص 693) :
مگر ایمنی از سرای فسوس
که گه سندروس است و گه آبنوس .

فردوسی .


دارد خجسته غالیه دانی ز سندروس
چون نیمه ای ز عنبر سارا بیا کنی .

منوچهری .


ز فریاد شیپور وآواز کوس
پدید آمد از سرخ گل سندروس .

نظامی .


|| رنگ سرخ . (برهان ) :
زمین تازه شد کوه چون سندروس
ز درگاه برخاست آوای کوس .

فردوسی .


تو گفتی که ابری برنگ آبنوس
بیامد ببارید از او سندروس .

فردوسی .


|| مطلق زرد. (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ) (انجمن آرا) :
رخ لاله رخ گشت چون سندروس
به پیش سپهبد زمین داد بوس .

فردوسی .


|| سنگی است از سواحل دریای خزر. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
ترجمه مقاله