سنگ سای
لغتنامه دهخدا
سنگ سای . [ س َ ] (نف مرکب ) سنگ ساینده :
گهی جانور بُد رونده ز جای
بسینه زمین در بتن سنگسای .
زهر بقعه شدندی سنگ سایان
بماندندی در او انگشت خایان .
گهی جانور بُد رونده ز جای
بسینه زمین در بتن سنگسای .
اسدی .
زهر بقعه شدندی سنگ سایان
بماندندی در او انگشت خایان .
نظامی .