ترجمه مقاله

سنگ شیشه

لغت‌نامه دهخدا

سنگ شیشه . [ س َگ ِ شی ش َ / ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگی که بگداز آورده از آن شیشه سازند. (آنندراج ) :
این سنگ شیشه که دلش نام کرده ای
از آتش فراق بسی خواهد آب شد.

سیدحسن خالص (از آنندراج ).


دل شکسته بکوی تو بس که شد پامال
چو سنگ شیشه ز خاکش صفا نمایان است .

شفیع اثر (از آنندراج ).


علاج غیر مکافات نیست ظالم را
که سنگ شیشه ٔ ما شیشه میشود آخر.

محمد اسحاق شوکت (از آنندراج ).


ترجمه مقاله