ترجمه مقاله

سه شش

لغت‌نامه دهخدا

سه شش . [ س ِش ِ ] (اِ مرکب ) بازی نرد بر سه قسم است : فرد، زیاد،سه تا. در دو قسم اول با دو طاس بازی کنند و در قسم ثالث با سه طاس از این جهت سه شش گویند :
کعبتین را گر سه شش خواهید نقش
نام رندان بر زبان یاد آورید.

خاقانی .


هر بار دل از طالع کی زخم سه شش یابد
کاین نقش بصد دوران یک بار نیندیشد.

خاقانی .


بر بساطش بمدحت اندیشی
عنصری را دهم سه شش بیشی .

خاقانی .


ترجمه مقاله