ترجمه مقاله

سواد

لغت‌نامه دهخدا

سواد. [ س ُ ] (ع اِ) بیماریی است مر انسان را. || بیماریی است که گوسفندان را عارض شود. || زردی رنگ . || سبزی ناخن و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله