ترجمه مقاله

سودانیات

لغت‌نامه دهخدا

سودانیات . (ع اِ) مرغی باشد سبزرنگ و منقار درازی دارد و درختان را بمنقار سوراخ کند و آن را بشیرازی دارنمک خوانند. (برهان ) (آنندراج ). مرغی است که به فارسی داربو و به عربی سروما خوانند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گوشت مرغان که بتازی سودانیات گویند. این نوع مرغان را بشهر من [ گرگان ] ساری گویند، گوشت ایشان بد باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). سار ملخ خوار و آنرا زرزور نیز گویند. (نخبة الدهر دمشقی ص 117). رجوع به سودانیة شود.
ترجمه مقاله