سودانی
لغتنامه دهخدا
سودانی . (ع اِ) شوذنیق . معرب سودنیق ، نوعی گنجشگ . (فرهنگ فارسی معین ) : عطارد دلالت کند بر کبوتر و سار...و مرغ آبی و سودانی . (التفهیم ). رجوع به سودانیات وسودانیة شود. || سودانیة. زرزور. (فرهنگ فارسی معین ) (از ابن البیطار). || حبشی و سیاه . (آنندراج ). || (ص نسبی ) منسوب بسودان . اهل سودان . از مردم سودان . (فرهنگ فارسی معین ).