سوده گرلغتنامه دهخداسوده گر. [ دَ / دِ گ َ] (ص مرکب ) حکاک . (منتهی الارب ) (دهار) : عقیق را چوبسایند نیک سوده گران که آبدار بود با لبان تو ماند.دقیقی .