ترجمه مقاله

سود و زیان

لغت‌نامه دهخدا

سود و زیان . [دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نفع و ضرر :
تکاپوی مردم بسود و زیان
بتا و مدو هر سویی تازیان .

ابوشکور.


بدو شاد شد کشور خوزیان
پر از مردم و آب و سود وزیان .

فردوسی .


چنین داد پاسخ کز ایرانیان
مدارید باز ایچ سود و زیان .

فردوسی .


ومنصور [ دوانیقی ] بسود و زیان سخت بودی و ابودوانیق از آن خواندندش . (مجمل التواریخ ).
سخت می خندید همچون تازیان
غالب آمد خنده بر سود و زیان .

مولوی .


ترجمه مقاله