سوزالغتنامه دهخداسوزا. (نف ) سوزنده . (آنندراج ) (برهان ) (فرهنگ رشیدی ). بشدت سوزان . (ناظم الاطباء). || قابل احتراق و سوختنی . (فرهنگستان ). || (اِ) صفرا. زهره . داخس . (ناظم الاطباء).